بعد از پایان حضور 2 دوره معاونت روابط کار آقای نظری جلالی در دولت های نهم و دهم، بر آن شدم تا چندپرده از عملکرد ایشان در زمینه ایمنی و بازرسی کار را مورد بررسی قرار دهم:

ورود آقای نظری جلالی با یک اشتباه تاریخی از سوی ایشان همراه شد،‌ ایشان حداقل مزد کارگران پیمانی را بیش از کارگران ثابت اعلام کرد تا کارفرمایان به دائمی کردن کارگرانشان ترغیب شوند اما عملاً آنچه که رخ داد این بود که اختلافات درون کارگاهی افزایش یافت و موجب زحمت بازرسان کار برای کنترل و حل بحران های کارگری گردید، این طرح در همان بدو اجرا متوقف شد و ناکام ماند.

آقای نظری جلالی در بدو کارش از عوامل انگیزشی کیفی و کِیفی سخن می راند تا همکاران را به ارائه پیشنهاد، انتقاد و نظر ترغیب کند که این مهم با استقبال همکاران زیادی من جمله شخص حقیر مواجه شد و پیشنهادهای زیادی در زمینه ی قانون کار و روابط کار و مقررات مرتبط به سمت معاونت روابط کار گسیل شد، اما بازخوردی از این مشارکت ها به همکاران داده نشد،‌ نه مؤثر بودن پیشنهادها مشاهده شد و نه از پاداش های کیفی و کیفی خبری شد که این مسئله نیز موجب دلسردی و بی انگیزگی در مشارکت همکاران در پروژه های تحقیقاتی، علمی و فنی گردید.

یکی از مسائل موردِ رنجش حقیر این بود که جناب نظری جلالی در تمام سخنرانی هایی که در حضور بازرسان کار داشتند، ابتدا می گفتند که نیت کرده اند که امروز هرچه خدا می خواهد به زبان ایشان رانده شود و بر همین اساس به حکم حسن ظنی که به خدا داشتند!! هرچه می گفتند را به نام خدا می نگاشتند و هر چه می خواستند می گفتند. این تفکر انحرافی متأسفانه باعث می شد تا ایشان به اقدامات خود نیز حجیت شرعی بدهد و آنها را الهام بداند و به راستی چقدر سخت است که به صاحب چنین تفکری انتقاد کرد و یا ایشان را به مباحث کارشناسی فرابخواند.

همه ی بازرسان کاری که در همایش های بازرسی کار حضور داشتند به خاطر دارند که آقای نظری جلالی بارها در آن همایش ها، بازرسان کار را به نحو ناشایستی مورد نصیحت قرار می دادند و بارها خاطر همه بازرسان کار از سخنان ایشان مکدر گردید و متأسفانه این لحن برخورد ایشان در مدیران کل استانها نیز تسری می یافت، همکارانی که در همایش مشهد حضور داشتند حتماً یادشان هست که مدیرکل استان خراسان رضوی چگونه جا پای آقای نظری جلالی گذاشت و بازرسان کار را مورد توهین قرار داد؛ آقای نظری جلالی نه تنها مدیران کل استان ها را علیه بازرسان کار و در مهار ایشان تحریک می کرد، بلکه مرکز تحقیقات و تعلیمات وزارت کار را نیز به شدت علیه بازرسان کار تحریک کرد، در دوره ی آقای نظری جلالی میانه ی بازرسان کار و مرکز تحقیقات متأسفانه به کدورت گرایید و متأسفانه شیوه ی برخورد مدیران و کارمندان این مرکز نیز تحت تأثیر قرار گرفت که تمام این کدورت ها و دلخوری ها همچنان در ادارات رسوب کرده اند و بازرسان کار همچنان به لحاظ حمایت های شغلی و مزایا در پایین ترین حد کارشناسان وزارت کار قرار گرفته اند. متأسفانه بازرسی کار که به واسطه ی تحصیلات فنی و صلاحیت های حقوقی و جایگاه قانونی از بالاترین رده های کارشناسی در وزارت کار برخوردار بودند در پایان معاونت آقای نظری جلالی به پایین ترین حد نزول کرد.

آقای نظری جلالی به عنوان معاونت روابط کار به جای این که در جهت صیانت از نیروی کار و حفظ حقوق و سلامتی کارگران و کارفرمایان گام بردارد، متأسفانه مجموعه تحت مدیریت خود را در برابر معاونت اشتغال وزارت کار به حاشیه راند و تنظیم روابط کار که شأن نزول وزارت کار بود را به آخرین رتبه از اهداف وزارت کار نزدیک کرد، به نحوی که در خط مشی 14 گانه وزارت کار، توسعه فرهنگ ایمنی و شرایط کار مناسب تنها توانست رتبه 13 ام را کسب نماید و این در حالی بود که هنوز ادغام 3 وزارتخانه نیز صورت نگرفته بود و پس از ادغام عملاً‌ سیاست های بخش تعاون نیز از حفظ ایمنی و سلامتی نیروی کار پیشی گرفت. در منشور حاضر وزارت کار نیز خبری از ایمنی نیست. 

متأسفانه در منشور حاضر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که توسط دکتر شیخ الاسلامی ابلاغ گردید نیز خبری از ایمنی نیست.

یکی از مسائلی که در دوره آقای نظری جلالی عملی شد این بود که تکالیف و فعالیت های بخش های دیگر وزارت کار به صورت مستمر به بازرسی کار محول می شد و این مسئله تا حد توزیع و جمع آوری دستی فرم های بخش های مختلف تنزل یافت، به نحوی که شخص معاون وزیر رسماً‌ برای اینگونه امور، بازرسان کار را تعیین می نمود. بازرسان کار در دوره آقای نظری جلالی متأسفانه بعضاً با دستور مستقیم ایشان یا با دستور شخص مدیرکل استان ها به نامه رسان بخش های دیگر مبدل می شدند و بازرسان کار ضمن انجام این گونه فعالیتها، تکالیف اصلی خود را نیز انجام می دادند و میان تکالیف مختلفی که از بخش های مختلفی به بازرسان کار محول می شد، به تکالیف خودشان نیز پایبند بودند، اما این مسئله متأسفانه هرگز جز با بی احترامی و اصلاح رویه از سوی جناب نظری جلالی همراه نشد.

اگر چه آقای نظری جلالی در ابتدا با برگزاری همایش های سراسری بازرسان کار گام خوبی در راستای افزایش هماهنگی ها و وحدت رویه در بازرسی کار برداشت اما از همان ابتدا از این همایش ها در جهت تحقیر بازرسان کار استفاده کرد و پس از مدت کوتاهی، همایش های بازرسی کار را در مقایسه به همایش های سایر بخشهای وزارت کار عملاً‌ تعطیل نمود.

یکی از کارهای خوبی که در دوره ی کوتاهی از معاونت آقای نظری جلالی اجرا شد، ساخت و نمایش تیزرهای ایمنی کار بود که این تیزرها لزوم رعایت موارد ایمنی در کارگاه ها را دنبال می کرد و بازرسی کار نیز بخش انفکاک ناپذیر این تیزرها بود که متأسفانه خیلی زود ابتر ماند.

یکی از مباحثی که در دوره آقای نظری جلالی در سیاستهای ایمنی وزارتخانه در دستور کار بازرسی کار قرار گرفت ارتقا، به روز آوری و تهیه آیین نامه های جدید حفاظتی بود که شخصاً نیز در تهیه و اصلاح چند پیش نویس و حضور در کمیته های تدوین آیین نامه آن ها نقش داشتم، لیکن متأسفانه کم کم این سیاست به صورت افراطی در دستور کار قرار گرفت و به تدریج کمیت گرایی در تهیه این آیین نامه ها موجب کاهش کیفیت آنها گردید، به نحوی که پیش نویس های ارسالی به استان ها سرشار از ضعف های نگارشی، فنی و حقوقی بودند و بعضاً حجم نظرات اصلاحی از حجم خود پیش نویس نیز بیشتر می شد. بحث دیگر پیش نویس هایی بودند که از سوی مرکز تحقیقات و تعلیمات وزارت کار  در جهت ایجاد درآمد برای آن مرکز تهیه می شدند، که این پیش نویس ها عملاً‌ اینقدر ضعیف و غیرعملیاتی بودند که از نقطه ای به آن طرف عملاً ارائه ی پیشنهاد و اصلاح برای این پیش نویسها کارگشا نبود و کل پیش نویس زیر سوال بود و متأسفانه برخی از آنها مورد تصویب قرار گرفتند که این مسئله همان زمان در "وبلاگ بازرس کار" مورد انتقاد حقیر قرار گرفت.

از موارد دیگری که در دوره آقای نظری جلالی بروز یافت، ناشی از عدم شناخت از ابعاد بازرسی کار و بی اعتمادی آن بود که موجب شد تا افزایش شاخص های صرفِ کمّی آماری در دستور کار قرار بگیرد و تعداد بازرسی از کارگاه ها تنها معیار و شاخص بازرسی ها قرار گیرد، به نحوی که اصرار و تأکید بر این شاخص باعث شد تا ناخودآگاه برخی از بازرسان کار که تکالیف متفرقه دیگری نیز به ایشان سپرده شده بود، عملاً به سمت بازرسی از کارگاه های کوچک و کم کارگر متمایل شوند تا مورد مؤاخذه قرار نگیرند و علی رغم این که بارها شاخص های جدید و علمی نیز پیشنهاد گردید، این شاخص ها همچنان در دستور کار قرار نگرفت.

یکی از بزرگترین مسائل و مشکلات بازرسی کار عدم به روز آوری قانون کار است که این عدم به روز بودن در خصوص در نظر نگرفتن الزامات بازار کار و واقعیت های جامعه موجب می گردید تا بازرسی کار به عنوان ناظر بر اجرای شرایط قانون کار (وفق ماده 96 قانون کار) در اجرای یک قانون غیرعملیاتی با مشکل مواجه شود که این مسئله اگر چه در همان سال اول شروع به کار آقای نظری جلالی در شعارها و برنامه های کاری ایشان دیده شد، اما علی رغم پیشنهادهای عملیاتی که در این خصوص به آن معاونت ارسال شد، تا امروز عملیاتی نگردیده است.

از مسائل و مشکلاتی که در سالهای طولانی مدیریت آقای نظری جلالی شروع و نهادینه شد، متأسفانه دخالت بخش های متفرقه در حریم حاکمیتی بازرسی کار بود. بازرسی کار براساس قانون کار و مقاوله های بین المللی تنها بخش حاکمیتی است که بر شرایط کار نظارت دارد و این به معنی این است که کلیه نهادها و ارگان های دولتی و خصوصی باید در عرصه ی حفاظت فنی و ایمنی کارگاهی خود را با بازرسی کار هماهنگ سازند، اما تضعیف مفرط بازرسی کار به نحوی عینیت یافت که عملاً افراد و نهادهای مختلفی در این حوزه وارد شدند و عدم برخورد با این مسئله موجب گردید که ایشان تا حدودی جایگاه خویش را در اقدامات منافی با نهادحاکمیتی بازرسی کار تثبیت نمایند. جذب کارشناسان رسمی دادگستری فاقد تجربه و صلاحیت در رشته ی بررسی حوادث ناشی از کار یکی از مواردی است که جایگاه حکومتی بازرسی کار را تضعیف نمود و این کارناشناسان هم اکنون در کمال جسارت، بازرسی کار و ادارت کار را در حوادث مقصر معرفی می کنند! و حتی در برابر انتقادات نیز طلبکارانه برخورد کرده و به نهاد حاکمیتی بازرسی کار و بازرسان کار توهین می کنند! موارد دیگری نیز از دخالت و ورود به حیطه ی بازرسی کار مشاهده گردیده است که متأسفانه حساسیتی در قبال این رفتارها نیز دیده نمی شود که می توان به حضور در عرصه ی برگزاری همایش و آموزش بدون مجوز و صلاحیت قانونی در حیطه ی ایمنی نمود.

متأسفانه یکی از ایراداتی که جناب آقای نظری جلالی داشتند عدم انتقاد پذیری ایشان بود به نحوی که وبلاگ تخصصی بازرس کار که با حفظ مصالح بازرسی کار و به صورت فنی به ارائه پیشنهاد و انتقاد سازنده می پرداخت و حتی مورد توجه مدیر کل محترم بازرسی کار بود نیز در اثر فشارهای ایشان تعطیل گردید، مورد دیگری که به خاطر دارم این است که دو صفحه حاوی انتقاد و پیشنهاد را به صورت محترمانه تقدیم ایشان کردم و ایشان پس از مطالعه ی آن نامه به جای تشکر، با طعنه و نیشخند از من پذیرایی کردند. البته این رویه متأسفانه در سیاست آقای جهرمی نیز وجود داشت، یادمان نرفته که حداقل یک وزیر اقتصاد و یک رییس بانک مرکز به خاطر لجاجت ایشان از کار برکنار شدند و در نهایت نیز حقانیت مواضع آن دو بزرگوار اثبات گردید و خاطره ای که از عدم انتقاد پذیری آقای جهرمی دارم این که در اولین همایش سراسری بازرسان کار شخصاً‌ چند صفحه پیشنهاد تقدیم آقای جهرمی کردم و ایشان قبل از سخنرانی آن نظرات را خواندند و وقتی شروع به سخن رانی کردند متأُسفانه به نحو ناشایستی با بازرسی کار و بازرسان کار برخورد کردند و بازرسان کار را در نهایت "پیک بهداشت!" تنزل درجه دادند.

نتیجه: اگر چه آقای نظری جلالی در دوره ی معاونت خود اقدامات مثبتی نیز انجام دادند (که بیشتر در حوزه ی روابط کار تحقق یافت)، اما متأسفانه برآیند برنامه های ایشان در نهایت موجب تضعیف بازرسی کار،‌ بی انگیزگی بازرسان کار،‌ تنزل درجه ی ایمنی و بهداشت در کارگاهها و انفعال در برابر سیاستهای اشتغال زایی معاونت اشتغال بود و در برابر این همه سنگ هایی که در مسیر حرکت مقدس بازرسی کار در صیانت از نیروی کار انداخته شد، در نهایت عدم ارتقای ایمنی در کارگاه ها به جای این که به سیاست های وزارتخانه بازگردد به گردن بازرسان کار افکنده شد و تمام آنچه که گفته شد موجب گردید تا بازرسی کار و بازرسان کار در شرایط فعلی با مشکلات متعددی مواجه باشند، امید است که معاونت جدید روابط کار وزارت متبوع در جهت درک و رفع این مشکلات موفق باشد.