اگر چه ایمنی ابعاد مختلف و متنوعی دارد، لیکن یکی از مهمترین ابعاد ایمنی، بحث نیروی انسانی است؛ این عامل اینقدر مهم است که در بسیاری از کشورهای صنعتی، خطای عامل انسانی به عنوان عامل اول بروز حوادث معرفی می شود. اگر چه عامل خطای انسانی به اشتباهات نیروی انسانی می پردازد، اما همین عامل به شدت از عوامل دیگر مدیریتی متأثر است که در این مطلب به این عوامل مدیریتی و نقش شان در افزایش خطای انسانی و حوادث ناشی از کار می پردازم:

الف- نظام مزدی کارگاه: نظام مزدی در قانون کار به سه نوع تقسیم بندی شده است، ساعت مزدی، کارمزدی و کارمزدساعتی. هر یک از این عوامل به لحاظ مدیریتی، بهره وری و ایمنی تأثیرات خاصی دارند:

1- ساعت مزدی: در نظام ساعت مزدی کارگران هیچ عجله و شتابی برای کار ندارند و عملاً بهره وری نیروی کار در این روش جزء پایین ترین روش هاست و در عوض با توجه به این که کارگران عجله و شتابی برای کار ندارند، عامل دقت می تواند در نهایت خود رعایت گردد. در صورتی که تجهیزات کارگاه به صورت خودکار و اتوماتیک باشد استفاده از نظام ساعت مزدی نمی تواند موجب کاهش بهره وری نیروی کار گردد و با توجه به گران بودن این تجهیزات، نظام مزدی ساعت مزدی می تواند از ایراد خسارت به تجهیزات در نتیجه اشتباهات فردی جلوگیری به عمل آورد.

2- کارمزدی: در نظام کارمزدی، کارگران بسته به میزان تولید خود حقوق می گیرند و با توجه به نسبت مستقیم میزان تولید با مزد، عملاً دقت کارگران با افزایش عجله ایشان به تولید بیشتر کاهش یافته و عامل سرعت به افزایش خطای انسانی منجر می گردد. در نظام کارمزدی، کارگران چندان مکلف به رعایت دقیق زمان خاصی برای حضور در کارگاه نیستند و بهترین روش برای انجام فعالیتهای دورکاری بوده و بالاترین راندمان را در ازای کمترین ایمنی ایجاد خواهد کرد، البته در صورتی که تکنولوژی یک کارگاه به لحاظ ایمنی و تدابیر حفاظت فنی مترقی باشد، استفاده از روش کارمزدی به شرط نظارت مستمر برای خنثی نشدن تدابیر ایمنی در تجهیزات، میتواند راندمان و ایمنی توأمان را تأمین نماید.

3- کارمزد ساعتی: در نظام کارمزد ساعتی، مزد کارگران ضمن الزام به حضور در زمان مشخصی در کارگاه تابعی از میزان محصول شان می باشد و مزد می تواند تابعی متشکل از دو شاخص زمان حضور و تعداد محصول باشد. این نظام مزدی، سطح ایمنی و راندمانی بین دو روش قبلی ایجاد می کند و این روش نیز در صنایعی که تکنولوژی نا ایمنی دارند توصیه نمی شود، لیکن برای کارگاه های با تکنولوژی نسبتاً ایمن که می خواهند راندمان و ایمنی را به صورت توأمان در کارگاه حفظ نمایند قابل پیش نهاد است.

 

 

در برخی آیین نامه های حفاظت فنی صراحتاً از بکار بردن روشهای شتاب زا نهی شده است، ماده 172 آیین نامه و مقررات حفاظتی پرس ها توصیه مناسبی در این خصوص دارد که شایسته است در سایر صنایع خطرناک نیز مورد تعمیم قرار گیرد:

بایستی‌ از روش‌های‌ غیرایمن‌ و شتاب‌دهنده‌ عملیات‌ اجتناب‌ گردد تا افزایش‌ آهنگ‌ کار به‌منظور کسب‌ درآمد بیشتر و بالمال (درنتیجه)‌ خستگی‌ بدنی‌، کارگر پرسکار را در معرض‌ خطرات‌ حوادث‌ ناشی‌ از شتاب‌ زدگی‌ قرار ندهد.

ب- نظام جذب کارگر: فرایند و استانداردهای مورد استفاده در شناخت و استخدام کارگران در هر کارگاه مستقیماً در سطح مهارت و ارتقای ایمنی کارگران آن کارگاه تأثیر می گذارد و در صورتی که جذب کارگران بر اساس استانداردهای صحیح فنی، جسمی، روحی، شخصیتی، تحصیلاتی و تجربی صورت گیرد عملاً هم میزان هزینه های لازم برای مهارت آموزی و ایمن سازی کارگاه به شدت کاهش می یابد و هم سطح بهره وری و ایمنی در کارگاه به همان نسبت ارتقا می یابد. نظام جذب کارگر به غیر از این که به تدوین استاندارهای لازم در این خصوص محتاج است به سطوح مزدی آن کارگاه نیز ارتباط دارد، کارگاهی که مزدهای پایینی به کارگران می دهد نمی تواند استانداردهای خود را در بحث استخدام کارگران مناسب محقق سازد و ناچار است به حداقل ها رضایت دهد.

ج- نظام آموزش مهارت و ایمنی کارگران: مهارت و ایمنی کارگران با یکدیگر رابطه ی مستقیم دارند و هرچه کارگران ماهر تر باشند می توانند به صورت ایمن تر کار را انجام دهند. اگر چه جذب کارگر ماهر و آموزش دیده در خصوص ایمنی راه حل کم هزینه تر و سهل الوصول تری است اما همواره کشف و جذب چنین کارگران قابل تحقق نبوده و حتی با وجود جذب این کارگران همواره بایستی در جهت ارتقای همین کارگران نیز گام برداشت. در صورتی که نظام آموزش مهارت و ایمنی در یک کارگاه به خوبی نیازسنجی و اجرا شود می تواند از بروز شرایطی که خطای انسانی در آنها رخ می دهد بکاهد و به صورت محسوسی موجب کاهش حوادث ناشی از کار گردد. البته بحث آموزش همواره به بحث پیگیری و اطمینان از بکارگیری مطالب تکمیل می شود و در غیر اینصورت هزینه های آموزشی عملاً مفید فایده نخواهد شد.

د- نظام های تشویق و تنبیه: متأسفانه در بیشتر کارگاه ها تنها از عامل تنبیه برای الزام کارگران به رعایت مقررات ایمنی استفاده می شود و حال این که نظام های تنبیهی تنها در زمانی مفید خواهند بود که عرف کارگاه اصلاح شده باشد و اصلاح عرف کارگاه تنها با آموزش و پیگیری و تشویق است که صورت می گیرد، بعد از اصلاح عرف کارگاه می توان با کارگران معدودی که به مقررات ایمنی احترام نمی گذارند به صورت قهری برخورد کرد ولی تا زمانی که تعدادکارگران خاطی در یک کارگاه زیاد باشد، نه تنبه عملیست و نه مفید. نظام های تشویق و تنبیه در ایجاد رویه های صحیح و ایمنی که احتمال بروز خطای انسانی منجر به حادثه و به خصوص حوادث شدید را به حداقل می رساند و مکمل سایر ابزارهای ایمنی اعم از تدابیر آموزشی و فنی است.

و- نظام ارتقای مزد (طبقه بندی): همزمان با افزایش سابقه ی یک کارگر، مبالغ زیادی بابت آموزش و مهارت آموزی هزینه می گردد و تا این هزینه ها به ثمر بنشیند، خسارات زیادی به تجهیزات وارد شده و ضایعاتی نیز تولید می گردد و به میزان این هزینه های مستقیم و غیرمستقیم، بر ارزش شغلی کارگران یک کارگاه افزوده می شود و در صورتی که همزمان با این مسئله، قدر ایشان دانسته نشود با اولین پیشنهاد مناسبتر شغلی، تمام آن ارزش افزوده به نفع کارگاه های دیگر و چه بسا رقبا تمام می شود. متأسفانه کارگاه های زیادی وجود دارند که از نظامات طبقه بندی مشاغل مناسبی برخوردار نیستند و از این مسئله رنج می برند، این که کارگاه به جای این که از وجود کارگران ماهر و آموزش دیده شان بهره مند شوند به مرکزی برای آموزش کارگر برای سایر کارگاه ها و رقبای شان تبدیل می شوند.

در صورتی نظام طبقه بندی کارگاه، همزمان با ارتقای مهارت کارگران، درآمد بیشتری نصیب ایشان ننماید، عملاً کارگر نسبت به قوانین و مقررات کارگاه به خصوص در زمینه ی ایمنی، بی توجه می شود چرا که احساس می کند با خروج از کارگاه، کارفرمایان دیگری وجود دارند که با دستمزد بیشتری او را به خدمت گیرند و سایر کارگران نیز انگیزه ی چندانی برای ارتقای مهارت های خود نخواهند داشت.

ه- مدیریت خطای انسانی: یقیناً به صفر رساندن خطای انسانی عملاً غیرممکن بوده و در بهترین شرایط نیز یک حداقلی از این خطاها وجود خواهد داشت، اما آنچیزی که در کارگاه باید تدبیر شود، کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از همین خطاهای انسانی معدود است و این مهم محقق نمی شود مگر در صورتی که تدابیر ایمنی و مدیریتی در کارگاه به خوبی اندیشیده شود. در صورتی که کارفرما به جای پرس های مکانیکی و ناایمن قدیمی از پرس های هیدرولیک با قالب ایمن استفاده کند، آسیب خطای انسانی کارگر از قطع شدن چند انگشت در نهایت به تولید یک قطعه ضایعاتی تخفیف می یابد. بکارگیری تجهیزات فنی ایمنی، تعبیه امکانات تشخیص و اعلام خطر و استفاده از تجهیزات خودکار باعث می شوند آسیب های جانی و مالی ناشی از خطاهای انسانی به حداقل ممکن برسد.

ی- زمان و مدت کار: از مواردی که موجب افزایش خطای انسانی می شود، افزایش طول مدت کار (اضافه کاری)، نوبت کاری و شب کاری است. هر چه زمان کار یک کارگر بیشتر شود ذهن و جسم او خسته تر می شود و این دو موجب ناهماهنگی بین فکر و جسم شده و موجب بروز خطاهای انسانی می گردد. مدت کاری و شب کاری نیز از مواردی هستند که با بهم زدن ساعت بیولوژیک کارگران عملاً موجب تسریع در روند خستگی و کاهش دقت کارگران می گردد و بروز چنین شرایطی به راحتی موجب بروز خطای انسانی و حوادث ناشی از کار می گردد، لذا توصیه می شود با کاهش زمان های اضافه کاری، نوبت کاری و شب کاری به خصوص در مشاغل و پست های کاری خطرناک، از بروز حوادث ناشی از خستگی و بی دقتی جلوگیری به عمل آید.