بسم الله الرحمن الرحیم . . . در اینجا به ارتقای ایمنی شغلی، صیانت از نیروی کار و مسائل بازرسی کار خواهم پرداخت

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خسارت حوادث ناشی از کار» ثبت شده است

تحلیلی بر ناکامی بازرسی کار در ارتقای ایمنی و کاهش حوادث ناشی از کار

http://bayanbox.ir/view/2264763445576579696/%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1.jpgطبق آمار رسمی اعلامی از سوی معاونت محترم روابط کار وزارت تعاون،‌ کار و رفاه اجتماعی، سالانه حدود 1400 نفر در ایران بابت حوادث ناشی از کار فوت می کنند و حدود 30 هزار میلیارد تومان (معادل 10 ماه یارانه نقدی کل کشور) نیز بابت این حوادث هزینه می گردد و این مسأله می طلبد تا به صورت جدی نسبت به واکاوی و تحلیل عوامل دخیل در این حوادث پرداخته شود تا بتوان نسخه ی مناسبی برای حل آنان تجویز گردد که در ادامه به برخی از این عوامل می پردازم:

بازرسی کار:

مجموعه­ بازرسی کار بر اساس قانون کار، نظارت بر اجرای مقررات حفاظت فنی و ایمنی در کارگاه های مشمول قانون کار را برعهده دارد و به همین لحاظ عملکرد وی در ارتقای ایمنی کارگاه ها مسلما بسیار تأثیرگذار است. از آنجا که بازرسی کار یک شغل بین المللی و تعریف شده در سازمان جهانی کار و مقاوله نامه های بین المللی بازرسی کار است، حرکت در مسیرهای ترسیم شده، متعارف که در کشورهای موفق انجام شده است می تواند موجب به ثمر رسیدن اهداف بازرسی کار گردد و مسلماً این حرکت نیازمند به قوانین زیربنایی، نیروی انسانی متناسب، امکانات، مسائل انگیزش، ضمانت های اجرایی مناسب است ولیکن متأسفانه شرایط موجود با شرایط استاندارد در تمام این زمینه ها فاصله معنی داری دارد که به هریک از این موارد به صورت مختصر اشاره می کنم:

الف- قوانین زیربنایی: قوانینی که مربوط به حوزه­ قانون کار و بازرسی کار هستند بعضاً با قوانینی که قابل استفاده و عملیاتی باشند فاصله­ زیادی دارد که یک از دلایل این امر، قدیمی بودن قانون کار و عدم تناسب آن با شرایط موجود بازارکار است که موجب گردیده است تا اجرای سخت گیرانه­ برخی قوانین این حوزه، تبعات سنگینی را برای کارگران، کارفرمایان، کارگاه ها و تولید کشور ایجاد نماید که این مسئله با اصلاح قوانین به نحوی که متناسب با شرایط و نیازهای روز بازارکار ایران باشد قابل رفع اس
ب- نیروی انسانی: هم اکنون به ازای هر 16500 نفر کارگر یک بازرس کار در کشور داریم به نحوی که هم اکنون 552 پست بلاتصدی در چارت بازرسی کار وجود دارد و با توجه به استاندارد جهانی یک بازرس کار نسبت به 7500 کارگر، حتی پس از جذب این 552 نفر به جذب حدود 400 نفر دیگر برای رسیدن به استاداردهای جهانی نیاز داریم. بحث دیگر این که از 800 بازرس کار موجود نیز تنها حدود 60 درصد به صورت کامل و انحصاری در اختیار بازرسی کار قرار دارند و حدود 40 درصد از بازرسان کار در پست های مختلف به اموری مانند برگزاری هیأت های تشخیص و حل اختلاف و سایر بخش های اداری و مدیریتی به کارگیری شده اند و این یعنی عملاً تعداد بازرسان کار شاغل در بازرسی کار (ونه دارای پست بازرس کار)، حدود یک چهارم شرایط استاندارد است جهانی که چاره­ این مشکل بکارگیری بازرسان کار بیشتر تا مرز استاندارد و ممانعت از بکارگیری ایشان در سایر پست ها و امور شغلی است.
ج- امکانات بازرسی کار: بازرسی کار به امکاناتِ سخت افزاری و نرم افزاری خاصی نیاز دارد که اهم آنها خودرو، نرم افزار مناسب، امکانات کمک بازرسی و رایانه قابل حمل برای ایشان اشاره نمود، لیکن متأسفانه تعداد خودروی تخصیص یافته برای بازرسی کار عملا اینقدر ناچیز است که یک بازرس کار که می تواند 4 روز در هفته به بازرسی بپردازد در بسیاری از استان ها بین 1 تا 2 روز در هفته از خودرو (به ازای هر بازرس کار) بهره مند می شود و صرفاً در همین یک مسئله، عملکرد بازرسی کار به نصف تقلیل می یابد و وقتی این عامل را در افتی که سایر عوامل ایجاد می کنند ضرب می کنیم، به حدود یک هشتم استاندارد جهانی بازرسی کار و نصف ظرفیت موجود بازرسی کار، آنهم صرفاً در اجرا (ونه اثربخشی) می رسیم.
د- عوامل انگیزشی: از دیگر عوامل موثر در هر کاری مسائل انگیزشی در آن کار است، متأسفانه علی رغم این که بحث استقلال و امنیت شغلی بازرسی کار در قانون کار و مقاوله نامه بین المللی بازرسی کار صراحتا مورد اشاره قرار گرفته است لیکن متأسفانه سطح حقوق و دستمزد بازرسان کار از پایین ترین سطوح دستمزدی در مشاغل هم ارز مانند کارشناسی بهداشت حرفه ای (که در بسیاری از فرایندهای شغلی مشترکاً اقدام می نمایند) و یا بازرسان محیط زیست است و یا حتی بازرسان تأمین اجتماعی (که بخشی از همان وزارت متبوع هستند) برخورداند و نه تنها هیچ اقدامی در جهت اصلاح این شراط صورت نمی گیرد، بلکه به شدت نسبت به این مسئله حساسیت ایجاد شده است و حتی سال به سال با حذف فوق العاده های بازرسی که در جهت جبران محدودیت اشتغال در خارج از وقت اداری تصویب شده بود مواجهند.
و- ضمانت های اجرایی: اگر چه به طور معمول فرایند بازرسی کار مرکب از بازرسی، ابلاغ، آموزش در کارگاه ها است، اما هیچ قانونی بدون ضمانت اجرایی و به صورت اثربخش قابل اجرا نیست و مقوله ایمنی در خصوص کارگاه هایی که حتی علی رغم توان مالی و فنی حاضر به ایمن سازی نیستند بدون استفاده از ضمانت های اجرایی قانونی و قوی عملاً قابل تحقق نیست ولی آنچیزی که عملاً درسیستم قضایی ما رخ می دهد این است که با توجه به غیرتخصصی بودن مراجع قضایی، مبحث ایمنی و ارتقای ایمنی در دادگاه ها هیچ اولویتی ندارند و در اکثریت قریب به اتفاق، پیگیری های قضایی بازرسی کار، عملاً پرونده بدون صدور رأی بازدارنده و با برائت مختومه می شود و این مسئله باعث می شود هم آن کارگاه و هم سایرکارگاه ها نسبت به ایمن سازی کارگاه کمتر اهمیت بدهند. مسئله دیگری که در این خصوص حادث می شود این است که کارگاهی که با دوبار بازرسی و صدور دوابلاغیه و متعاقباً پیگیری قضایی می توانست ایمن گردد، بدون ضمانت اجرایی عملاً به تعداد دوبرابر و حتی بیشتر بازرسی آنهم بدون بازدارندگی لازم و اثربخشی منجر می شود و این هم به معنی اتلاف توان بازرسی کار و کاهش کارآیی و اثربخشی و بهره وری فعالیت های بازرسی کار می گردد و این درصورتی است که ولی در صورت برخورد مناسب قضایی نه تنها آن کارگاه نسبت به مسائل ایمنی اهتمام خواهد داشت بلکه کارگاه های دیگری نیز تحت تأثیر قرار خواهند گرفت و چه بسا به صورت خودکار به ارتقای سطح ایمنی خود بپردازند که حل این مسئله با تشکیل شعب ویژه جرایم قانون کار، از طریق هماهنگی با دادگستری قابل تحقق است که این عامل را هم اگر در مقایسات ما با استاندارد جهانی و ظرفیت موجود دخیل کنیم، می بینیم که اثربخشی بازرسی کار با توجه به فقدان ضمانت های اجرایی و قضایی مناسب به حدود یک چهارم تقلیل می یابد.

معاونت روابط کار:‌

بازرسی کار یکی از زیرمجموعه های معاونت روابط کار است و در بسیاری از موارد از سوی این معاونت محترم سیاستگذاری و هدایت می گردد و مطمئناً یکی از دلایل موثر در بکارگیری بازرسان کار در هیأت های روابط کار، همین ساختار معیوب است، چرا که مجموعه روابط کار به جای فشار برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز خود، از نیروهای آماده به خدمت و متخصص بازرس کار استفاده می کند و این مقوله از دلایل مهم اشتغال بازرسان کار به امور غیربازرسی است. متأسفانه علی رغم این که رسته شغلی بازرسی کار برخلاف روابط کار در رسته  فنی و مهندسی قرار دارد، لیکن به دلیل ساختاری که برایش تعریف شده است، باید از سیاست های روابط کار که جنبه ی حقوقی صرف دارد تبعیت کند و این مسئله باعث شده است تا بسیاری از طرح ها و برنامه هایی که از سوی معاونت روابط کار به بازرسی کار ابلاغ می شود فاقد کارآیی و اثربخشی لازم برای بخش ایمنی و بازرسی کار باشد و برعکس بعضاً موجب تضعیف جایگاه ایمنی در کارگاه ها گردیده است و به همین دلیل منطقی به نظر می رسد که بازرسی کار با یک معاونت مستقل و به صورت تخصصی به ارتقای ایمنی در کارگاه ها بپردازد و در خصوص مباحث روابط کار نیز همانطوری که در موارد لازم با سایر بخش های وزارت متبوع هماهنگ است با معاونت روابط کار همکاری داشته باشد.

وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی:

این وزارتخانه که حاصل ادغام 3 وزارتخانه است، عملا اینقدر گسترده شده است که مدیریت و جمع کردن فعالیت های آن حتی توسط یک وزیربسیار قوی هم سخت و طاقت فرساست به خصوص که بخش رفاه اجتماعی با ورود به بحث هدفمندی یارانه ها و رسیدگی به امور معلولین و بیماران و ... عملاً وقت زیادی از وزیر و مدیران ارشد وزارت متبوع می گیرد (و هرچند که این ارتباط باید موجب می شد تا به منظور کاهش هزینه های جانی و مالی حوادث ناشی از کاردر خود وزارت متبوع اهتمام لازم وجود داشته باشد، ولی عملاً چنین نگرشی وجود ندارد). یکی دیگر از چالش های وزارت متبوع برای بحث ایمنی و بازرسی کار، پذیرش عنوان متولی اشتغال از سوی وزارت کار دولت نهم است که همچنان این نقش در دولت های دهم و یازدهم نیز پذیرفته شده است. تولیت اشتغال نه تنها با افزایش حجم عملیاتی وزارت کار مانع چابکی این وزارتخانه در امر ایمنی شده، بلکه موجب تضاد نقش در این وزارتخانه نیز گردیده است چرا که عملاً وزارت متبوع به جای این که به صیانت از نیروی کار شاغل اهتمام داشته باشد به افزایش آمار اشتغال اهتمام دارد و این مسئله موجب گردیده است تا عموماً تسهیلات بانکی و حمایت های دولتی از صنایع فرسوده، خطرناک و نیازمند به نیروی کار زیاد هدایت شوند و عملاً، هم به لحاظ تعداد کارگاه، هم تعداد کارگر و هم به لحاظ پرخطر بودن صنایع، تعداد، شدت و هزینه های حوادث کاهش نیابد که اگر چه همین عدم افزایش هم به نوعی می تواند قابل توجه باشد ولی با ظرفیت های بازرسی کار فاصله زیادی دارد و این در حالی است که اگر سیاستهای کلان دولت به سمت ارتقای صنایع و به روزسازی آنها گردد، نه تنها موجب ایمن سازی کارگاه ها و کاهش حوادث و هزینه های سنگین حوادث ناشی از کار می گردد، بلکه در نهایت موجب افزایش اشتغال غیرمستقیم و مستقیم پایدار، ارتقای تولید، افزایش درآمد ناخالص ملی، خودکفایی، عدالت اجتماعی و تحقق اقتصاد مقاومتی می گردد؛ لیکن تعدد نقش های وزارت کار به خصوص بعد از ادغام اینقدر زیاد شده است که نه تنها ایمنی و بازرسی کار، بلکه صیانت از کار و روابط کار و حتی مجموعه کار از بخش های دیگری مانند رفاه و تعاون و اشتغال عقب مانده است و به نظر می رسد جدا نمودن بخش رفاه که بیشترین مشغله را به خود اختصاص داده است از این وزارتخانه موجب ارتقای بهره وری و بهبود امکان مدیریت علمی در این وزارتخانه گردد.

نتیجه:

نگاهی در عوامل فوق نشان می دهد که ارتقای ایمنی در کارگاه ها با مجموعه ای از اقدامات و اصلاحات، ظرفیتِ یک جهش بلند را در جهت ایمن سازی کارگاه ها و کاهش حوادث ناشی از کار دارد و برای این جهش بیش از این که نیازی به اجرای طرح های جدید باشد به اجرا و پیگیری مستمر تکالیف قانونی و روش های معمول و متعارف در بازرسی کار نیاز دارد که در خلال طرح هر کدام از موارد فوق، به صورت مستقیم به آن راه حل ها نیز اشاره گردید. برای رقم زدن این جهش لازم است تا با اصلاح ساختار بازرسی کار به عنوان یک بخش فنی و تخصصی و مستقل از روابط کار و با توجه به حجم خسارات سنگین حوادث ناشی از کار و نگاه سرمایه ای به بحث ارتقای ایمنی و بازرسی کار در وزارت متبوع، امکان استفاده موثرتر از بازرسی کار محقق گردد و این در حالی است که به نظر می رسد برخی از طرح هایی که به خاطر همین ضعف در ساختار به مجموعه بازرسی کار تحمیل می گردد نه تنها موجب ارتقای بهره وری در بازرسی کار نمی گردند، بلکه موجب تضعیف آن خواهند شد و بسیاری از طرح هایی که می توانند موجب ارتقا و تکمیل تلاش های بازرسی گردد نیز بدون اصطکاکی که در حال حاضر وجود دارد صورت گیرد که می توان به توسعه تشکل های صنفی ایمنی، عقد تفاهم نامه های لازم جهت افزایش فارغ التحصیلان رشته ایمنی، تشکیل شعب ویژه جرایم قانون کار، به کارگیری ظرفیت سازمان های نظام مهندسی ساختمان، استفاده از توان رسانه های عمومی در جهت توسعه فرهنگ ایمنی، هدایت بیمه های مسئولیت در جهت کمک به ارتقای ایمنی، تسهیل به ورود و جاافتادن تکنولوژی های ایمن مانند داربست های ایمن، ایجاد هماهنگی با ادارات و نهادهای رسمی موثر در ایمن سازی کارگاه ها و ... ، هم به لحاظ کارآیی و هم به لحاظ اثربخشی فعالیت های بازرسی کار، با یک جهش بلند مواجه شویم و ضمن کاهش چشم گیر حوادث ناشی از کار از اتلاف هزینه های سنگین دولت و کارفرمایان در بخش حوادث ناشی از کار جلوگیری گردد.

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
سیاوش آقاجانی

در پاسخ به اظهارات حسین طلا علیه بازرسان کار

http://static2.ilna.ir/thumbnail/GMscyefctbJI/gQ4mmtDF2lJpOJ1PPETd_NbHxlbcOu3T63HAjFxwr8gZ-A0LGgtKdZd8XlTqbfY8/143137-309.jpgدر مورخ ۹۴/۲/۲۹ سوال آقای حسین طلا نماینده محترم مردم تهران از آقای دکتر علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مجلس شورای اسلامی مطرح گردید. این که نماینده محترم به بحث صیانت از سلامتی و حقوق کارگران اهتمام دارد جای تقدیر دارد اما نوع انتقاداتی که در مجلس به بازرسان کار بیان شد، نشان از این دارد که متأسفانه ایشان راه را به بیراهه رفته اند و سوالات شان حاوی برخی تهمت ها و بی انصافی ها و بی اطلاعی ها بوده است که در این مطلب به برخی از این موارد خواهم پرداخت:

مقدمه بحث دکتر طلا اشاره به افزایش ۲/۷ درصدی حوادث ناشی از کار در سال ۹۳ (براساس آمار اعلامی از پزشکی قانونی کشور)، هزینه ۴۵ هزار میلیارد تومانی حوادث و بیماری های ناشی از کار و در عین حال، کاهش صدور پروانه ساختمان بود. از آنجا که این سه عامل، مقدمه ای برای طرح دغدغه ایشان بود، تحلیل این آمار و اطلاعات از جهات مختلفی مانند میزان افزایش تعداد کارگران در سال ۹۳، کاهش صدور پروانه ساختمان و در عوض اوج فعالیت ساختمان های در مرحله کار در ارتفاع مسکن مهر یا سایر عوامل، نقش کلیدی ایفا می کرد که متأسفانه نه در سؤالات جناب طلا و نه در پاسخ های دکتر ربیعی این تحلیل­ ها به چشم نیامد.

بحث دیگری که به مقدمه­ دغدغه­ مندی جناب طلا باز می­ گردد این است که با توجه به خسارات سنگینی که از حوادث ناشی از کار در کشور وارد می­ شود، چه میزان برای کنترل و کاهش این حوادث بودجه تأمین می شود؟ چقدر امکانات تأمین می­شود؟ آیا حتی هزینه­ ای برای ساخت و پخش چند تیزر تلویزیونی تأمین می­ گردد؟ آیا بودجه ای برای اصلاح ساختار صنایع و تکنولوژی های فرسوده و ناایمن اختصاص داده می­ شود؟ آیا این خسارات سنگین مستلزم برنامه ریزی و بودجه ریزی و نظارت بر حسن اجرای این برنامه­ ها نیست؟! آیا حذف تمام عواملی که می توانند موجب کاهش حوادث شوند و منوط کردن همه چیز به عملکرد بازرسان­ کار، منصفانه و کارگشاست؟!

از دیگر مواردی که در بحث دکتر طلا و دکتر ربیعی برجسته بود، اشاره به تعداد بازرسان­ کار در ایران و مقایسه آنها با کشورهایی مانند آمریکا و ژاپن و فرانسه بود بحث ۱۰۰۰۰ نفر برای بازرسی­ کار بود، در خصوص مورد ۱۰۰۰۰ بازرس کار باید توجه داشت که رقم ۱۰۰۰۰ بازرس کار براساس متوسط تعداد بازرس کار به نسبت تعداد کارگاه های کشور و میانگین تعداد ۵۰۰ بازرسی در کارگاه برای هر بازرس کار به دست آمده است و استاندارد دیگری نیز بر اساس تعداد کارگر قابل تعریف است که براساس آن نیز تعداد بازرس کار موجود باید حدوداً ۸۰ درصد رشد پیدا کند؛ و اما بحث دیگری که در رد قیاس بین تعداد بازرسان­ کار موجود در کشورهای مختلف دنیا قابل توجه است، عدم توجه به تفاوت نیاز صنایع کشورهایی مثل آمریکا و ژاپن و فرانسه که تکنولوژی آن ها پیشرفته، ایمن وبا استاندارد بالاست، با نیاز کشوری است که تکنولوژی صنایعش فرسوده و مستعمل­ اند و این که بسیاری از عوامل دیگری مانند مبادی تولید و واردات تکنولوژی به لحاظ ایمنی در آن کشورها کنترل می شود، در حالی که ما کاری نمی کنیم و تنها پس از واردات تکنولوژی یا ساخت آنها از بازرسان کار توقع داریم تمام صنایع را یک تنه ایمن کنند.

در موارد قبلی به عدم ارائه تحلیل در کنار آمارها و اطلاعات اشاره کردم، ولی این مسئله زمانی بیشتر آزاردهنده می­شود که همین اطلاعات خام مبنای ارزیابی و یا هتک حرمت به قشر و گروهی خاص باشد؛ به راستی با کدام مجوز وجدانی، قانونی و شرعی، می توان به استناد یک سری اطلاعات خام به تمام شاغلین زحمت کش در یک شغل این چنین اتهام و توهین وارد نمود؟! آیا جناب طلا نسبت به قشر پرستار یا معلم یا پزشک هم جرأت داشتند اینگونه جسورانه سخن بگویند؟! داستان چیست که مشاغل پرجمعیت را ناز می­خرند و شغلین بازرسی کار را که از همه طرف تحت هجمه هستند با انواع اتهامات مواجه می سازند؟!

یکی از تلخ­ ترین عبارات جناب طلا این بود که ایشان بازرسان­ کار را مقصر در ایجاد حوادث معرفی کردند، به راستی آیا ایشان متوجه هستند که این نظرشان به لحاظ حقوقی چه تبعاتی دارد؟! آیا می­ توان پلیس را در تصادفات رانندگی مقصر دانست آن هم زمانی که جاده های کشور و خودروهای داخلی ناامن هستند؟! آیا سازمان بازرسی، مجلس، دیوان محاسبات و همه ارگان های نظارتی و حاکمیتی در جرایم و مفاسد اقتصادی و اداری کشور مقصر معرفی می­شوند؟! آیا هر جایگاه نظارتی مقصر است یا آن جایگاه باید تابع شرایط و اختیارات و الزاماتی خاص باشد؟! چگونه یک بازرس­ کار که سالانه نهایتاً دوبار می­ تواند به کارگاهی سرکشی کند می­ تواند در حوادث مقصر قلمداد شود؟! چگونه بازرس­ کاری که به لحاظ حمایت­ های قانونی، عدم تشکیل شعب ویژه جرایم قانون کار و به روز نبودن قانون کار، عملاً با دست خالی و بدون ضمانت های اجرایی قوی به کارگاه­ ها ورود می­ کند می تواند مقصر حوادث باشد؟! آیا مجلسی که سه دهه قانون کار کشور را به روز نکرده است، یا قوه قضاییه­ ای که در برخورد با جرایم قانون­ کار و تخلفات ایمنی از خود حساسیتی نشان نمی دهد، در وقوع حوادث به دلیل عدم بسترسازی برای ایمن کردن کارگاه­ ها مقصر نیستند؟!

یکی دیگر از اشکالات جناب طلا به بازرسی کار این بود که چرا بازرسان کار خودشان حوادث را بررسی یا کارشناسی می­ کنند، ولی به راستی آیا جناب طلا نمی­ دانند که عمل بررسی حوادث ناشی از کار به لحاظ قانون کار و مقاوله نامه­ های بین المللی کار تنها در حیطه تخصصی بازرسان کار است؟! آیا جناب طلا به جای این که جلوی ورود افراد متفرقه به این عرصه را بگیرند، باید بازرسان­ کار که متخصص بررسی حادثه هستند را با تهمت و توهین مواجه کنند؟! آیا ایشان حاضرند طرحی تصویب کنند که دیگر بازرسان کار کلاً از بررسی حوادث ناشی از کار تحت عنوان بازرس کار یا کارشناس دادگستری معاف شوند؟! من به نمایندگی از بازرسان کار عرض می کنم که اگر چنین خدمتی انجام دهند بازرسی کار قدردان ایشان خواهند بود، چرا که عملاً بررسی حوادث هم وقت و انرژی زیادی می گیرد و هم فشار روحی سنگین و اتهامات ناروای زیادی را به بازرسان کار وارد می­ کند، البته این که ایشان چه گروهی را برای قضاوت در خصوص حوادث پیدا خواهند کرد که از بازرسان کار متخصص تر باشند امری است که به خودشان و وجدان خودشان مربوط است.

یکی از بخش­ های تلخ سخنان جناب طلا، ادعای ایشان در خصوص درآمد کلان بازرسان کار است. متأسفانه ایشان چیزی از منابع غیرمعتبر و احتمالاً مغرض با بازرسی کار شنیده اند و متأسفانه بدون تحقیق براساس همان حکم اطلاعات صادر کردند. ایشان گفتند که بازرسان­ کار هم کارشناس بیمه، هم کارشناس دادگستری و هم مشاور هستند و این که درآمدهای کلانی دارند ولی متأسفانه توجه نکردند که غالب بازرسان کار تنها و تنها یک ممر درآمد دارند و آن هم همین شغل کارمندی بازرسی­ کار است که درآمدش نصف مشاغل معادل آن مثل کارشناسان بهداشت کار یا کارشناسان محیط زیست است. متأسفانه یا خوشبختانه حقوق بسیاری از کارگران هم اکنون از حقوق بازرسان کار بیشتر است و این که به جای دلسوزاندن به حال و روز بازرسان کار مظلوم، اینچنین کینه توزانه هجمه می کنند حقیقتاً جای گلایه دارد؛ بحث دیگر در خصوص معدود همکارانی است که عناوین دیگری مانند کارشناس رسمی یا کارشناس بیمه نیز دارند که باید توجه کرد اولاً این نیاز مراجع قضایی و سایرنهادهای رسمی کشور به تخصص بازرسان­ کار است و ثانیاً ورود کارشناسان متفرقه به این عرصه که نسبت به قانون کار و آیین نامه های ایمنی اشراف ندارند در نهایت موجب خسارت به جامعه کارگاهی و خدشه به سیاست های ایمنی بازرسی کار می شود و ثالثاً هیچ جایگزینی برای محدودیت های شغلی که برای بازرسان کار به لحاظ عدم اشتغال در مشاغل دوم یا سوم توقع دارند تاکنون پیش بینی نشده است، به نظرم حتی اگر به همین معدود بازرسان کاری که به امور دیگر مرتبط با ایمنی ورود کرده اند، یک درآمد معادل کارشناسان بهداشت و محیط زیست برای حداقل های معیشتی خود پرداخت کنند، هیچ تمایلی به ورود به این عرصه ها نداشته باشند.

گستره تکالیف بازرسی کار به حدی است که کافرمایان ایشان را حامی کارگر، کارگران ایشان را حامی کارفرما و وزارتخانه شان، ایشان را ضد اشتغال می داند و این میان فقط مانده بود جناب طلا که ایشان هم تهمت های کم کاری، منفعت طلبی و مقصر بودن در حادثه را نصیب شان کند. به نظر می رسد بازرسان کار نه از دو سو، که از همه سو به سرطلا تبدیل شده اند و این همه هجمه و توهین و تهمت در کنار دشواری معیشت چاره ای جز افزایش موج استعفای موجود و واگذاری این هجمه ها به باری تعالی باقی نگذاشته است. متأسفانه امروز شاهدیم که بازرسان کاری که همگی دارای تحصیلات عالیه و تکمیلی در رشته های فنی و مهندسی از دانشگاه های معتبر هستند و از مجاری سخت علمی و گزینشی به جایگاه بازرسی کار دست یافته اند، هم در خانه به لحاظ معیشتی تحت فشارند و هم در حین کار به لحاظ شغلی و هم به لحاظ هجمه های بیرونی.

یکی از نکاتی که جناب طلا به آن اشاره خاص داشتند بحث معادن خطرناک بود که ایشان متوقع بودند این معادن به دادگاه معرفی و تعطیل شوند و از این که وزارت کار این معادن را به وزارت صنایع جهت اصلاح معرفی کرده بود گلایه داشتند ولی به راستی آیا جناب طلا مطمئن هستند که تعطیلی همین کارگاه های زیان ده و بعضاً ناایمن موجب از هم پاشیدگی زندگی کارگران آنها نمی­ شود؟! آیا ایشان تضمین می دهد که با تعطیلی این پنجاه و اندی معدن خطرناک، سایر نمایندگان مجلس به خاطر سیاست­ های منافی اشتغال و ضد تولیدی، جناب وزیر را استیضاح نمی­ کنند؟! تفاوت بازرسان­ کار با جناب طلا همین است که بازرسان­ کار هم مشکلات کارفرما را می بینند، هم تلخی حوادث را، هم معیشت کارگران، هم سیاست­ های دولت، هم شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و هم قوانینی جاری کشور که بعضاً همه این موارد باهم در تعارض هستند، اگر جناب طلا خواهان کنترل این شرایط هستند، تولیت اشتغال را از دوش وزارت تعاون و کار بردارند تا وزارت­ کار مثل گذشته صرفاً به همان مسائل تنظیم روابط کارگر و کارفرما و صیانت از نیروی کار بپردازد و این چنین دچار ابهام و پیچیدگی نقش نگردد.

یکی از مواردی که مدام در سخنرانی جناب طلا به چشم می­ آید اختلافات بین معاون وزیر و آقای طلا و برخی نمایندگان است که در چند جای سوال از وزیر کار، وزارت کار و معاونت روابط کار متهم به اقدام علیه نمایندگان مجلس شدند و آنچه که خیلی تلخ به نظر رسید این بود که گویی در این دعوا، دیواری کوتاه تر از بازرسان کار پیدا نگردید، به راستی اگر جناب طلا از مسئولان و متولیان وزارتخانه دلخوری داشت چرا تمام کاسه و کوزه ها را بر سر قشر مظلوم بازرس کار شکستند؟! متأسفانه به جای این که جناب طلا موانع ایمن سازی صنایع را به صورت ریشه­ ای تحلیل و بررسی کنند و در جهت رفع آنها از طریق وضع و اصلاح قوانین، یا در نظر گرفتن بودجه مناسب یا نظارت منطقی و هدفمند گام برداند، با ابزار توهین و اتهام به بازرسان کار، ایشان را وسیله عقده گشایی­ های خود نمودند.

در هر صورت اتهامات جناب طلا به بازرسان کار به نظر حقیر قابل پیگیری و بازخواست دنیوی و اخروی است و امیدواریم ایشان که فردی مؤمن و باوجدان هستند، قبل از روز حساب به اصلاح لحن توهین آمیز و جبران اتهامات ظالمانه خود در قبال بازرسان کار اقدام نمایند.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیاوش آقاجانی